بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را
تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را
نگاهم مثل طفلان زیر باران خیره شد بر ابر
ببیند تا مگر در آسمان رنگین کمانت را
کهن شد انتظار اما به شوقی تازه بال افشان
تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را
کرامت گر کنی این قطره نا چیز را شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را
الا ای آخرین طوفان!بپیچ از شوق آیینه
که دریا بوسه بفشاند لب آتش نشانت را
حسین اسرافیلی
نظرات شما عزیزان: